در سالهای 1950-1953 که اعتصاب نفتی آمریکا و انگلیس علیه ایران صورت گرفت، تقاضای جهانی نفت 8.3 میلیون بشکه در روز بود. تولید نفت ایران یک میلیون و 300 هزار بشکه در روز بود و تقریباً تمام آن به صورت نفت خام و فرآورده های خلیج فارس صادر می شد.
به گزارش نارنجی، خبرگزاری ایلنا در بیانیه ای درباره ملی شدن صنعت نفت به قلم فریدون برکشلی، مدیر گروه بین المللی تحقیقات انرژی وین، نوشت: ایران چهارمین کشور تولیدکننده نفت بود که صنعت نفت خود را ملی کرد، نفت را ملی کرد. قبل از ایران، اتحاد جماهیر شوروی (سابق) در سال 1918، بولیوی در سال 1936 و مکزیک در سال 1938 صنعت نفت خود را ملی کردند. در منطقه خاورمیانه، ایران اولین کشوری بود که نفت را ملی کرد. سپس در سال 1961، عراق صنعت نفت خود را ملی کرد.
تا آنجا که ادبیات موجود در زمینه ملی شدن صنایع نفت، هیچ یک از کشورها نتیجه خاصی از مقوله ملی شدن نداشته اند. در واقع تقریباً همه کشورهایی که ذخایر نفتی دارند، به معنای ملی شدن، دست بیگانگان را از صنعت نفت کوتاه می کنند و به سلطه بیگانگان پایان می دهند. نفت محور و مرکز مبارزه برای آزادی و پایان دادن به حاکمیت خارجی شد. ابعاد و جنبه های اقتصادی و شرکتی صنعت نفت در آخرین مراحل بود. بنابراین در چندین کشور از جمله ایران، مکزیک، ونزویلا و بولیوی، صنعت نفت چندین بار بر اساس قرایت های مختلف و تشکیل نظام ها و دولت ها و احزاب ملی شد. در عین حال تفاوت هایی در ترکیب ملیت ها در بین کشورهای نفتی وجود داشت. در سال 1938 در مکزیک، عملیات استخراج و بازاریابی توسط دولت ملی گرا ملی شد، اما مالکیت ذخایر هنوز در دست شرکت های آمریکایی بود. یکی از دلایل ذکر شده، ذخایر نفت مشترک دو کشور بود که ممکن بود روند ملی شدن را در فضای هیجان انگیز مکزیک آن زمان به تعویق بیاندازد. در ایران و عراق به عنوان بخشی از ملی شدن، تمام چرخه صنعت نفت از ذخایر تا توزیع، توزیع و صادرات داخلی در اختیار دولت قرار گرفت.
اقتصاد سیاسی ملی شدن
ارزیابی و برآورد سهم نفت از تولید ناخالص داخلی ایران در سال هایی که منجر به ملی شدن صنعت نفت شد، دشوار است. شرکت نفت ایران و انگلیس هرگز اطلاعات مختصری از میزان تولید، فروش و هزینه های آن به دولت ایران نداد. در عین حال آمارهای جمع آوری شده توسط منابع رسمی ایران کم و بعضاً متناقض بود. بنابراین برآورد بسیار قابل اعتمادی از سهم نفت در اقتصاد کشور در دسترس نیست. برخی منابع دانشگاهی سهم نفت در اقتصاد ایران را حدود 9 تا 11 درصد برآورد کرده اند. یعنی طی سال های 1950 تا 1952 نفت بخش قابل توجهی از تولید خالص کشور را تشکیل نداد. در واقع افزایش سهم نفت در اندازه اقتصاد ایران از دهه 60 اتفاق افتاد. در دهه 1962-1972 هنوز درآمد نفت نقش تعیین کننده ای در اقتصاد کشور نداشت. با وجود آن، تولید ناخالص داخلی ایران تقریباً دو برابر اقتصاد ترکیه بود.
در سالهای 1950-1953 که اعتصاب نفتی آمریکا و انگلیس علیه ایران صورت گرفت، تقاضای جهانی نفت 8.3 میلیون بشکه در روز بود. تولید نفت ایران یک میلیون و 300 هزار بشکه در روز بود و تقریباً تمام آن به صورت نفت خام و فرآورده های خلیج فارس صادر می شد. این میزان 16 درصد تقاضای جهانی نفت بود. با این میزان تولید، سهم ایران در بازار جهانی نفت به حدی بود که توقف آن باعث یک شوک نفتی بزرگ می شد. البته قیمت نفت در جهان تقریبا یک دلار افزایش یافت و از 2.1 دلار به 3 دلار رسید. اما این افزایش به دلیل تحریم خرید نفت ایران در پی ملی شدن بود و ارتباط مستقیمی با ملی شدن صنعت نفت نداشت. در آن زمان هیچ ذخایر استراتژیک نفتی وجود نداشت. ذخایر با مشتریان شامل مخازن نفت تجاری و پالایشگاه ها بود که برای ذخیره سازی طولانی مدت محدود بود. به عبارت دیگر، کشورهای مصرف کننده دامنه تحمل کمی داشتند. مقامات ایرانی می دانستند که اگر این یک سال طول بکشد، مقاومت روژاوا پایان خواهد یافت. بخش عمده ای از صادرات نفت ایران در آن زمان به صورت فرآورده بود. پالایشگاه آبادان در دهه 1950 بزرگترین پالایشگاه نفت جهان بود. پالایشگاه آبادان با تولید 650 هزار بشکه در روز، پیشرفته ترین پالایشگاه نفت جهان به شمار می رود. در دهه 1950 و سالهای قبل از کودتا، ایران چهارمین تولیدکننده بزرگ نفت در جهان بود. آمریکا با 6.2 میلیون بشکه در روز اولین کشور بود. بعد از آن شوروی و ونزویلا از ایران جلو افتادند. عراق در رده پنجم و کویت و عربستان در رده های بعدی قرار گرفتند. اما از نظر کیفیت، نفت ایران پس از آمریکا مطلوب ترین نفت جهان به شمار می رفت.
نگرانی اصلی انگلیس و آمریکا در آن زمان خطر سرایت اقدامات ایران به سایر کشورهای خاورمیانه بود. در آمریکای جنوبی هم همین اتفاق افتاد. ناسیونالیسم در بولیوی که تولیدکننده بزرگی نبود آغاز شد، اما به سرعت به آرژانتین و مکزیک گسترش یافت.
نفت و اقتصاد ملی
در مقایسه، سهم نفت در تولید ناخالص داخلی مکزیک در دوره 1945-1935 30 درصد برآورد شده است. در مورد عراق، این میزان در جریان کودتای عبدالکریم قاسم و ملی شدن صنعت نفت بیش از 35-34 درصد برآورد شده است. این مقایسه از آن جهت اهمیت پیدا می کند که عنصر اصلی ملی شدن صنعت نفت ایران کمتر در مورد بستر و دامنه سیاسی بود، بلکه جنبه های آرمان گرایانه، بیگانه هراسی و تحقیر ملی متوجه دولت بریتانیا بود. در ساختار مدیریت دولتی در دوران ملی شدن صنعت نفت، هیچ نشانی از افراد آگاه به مسایل نفت و بازارهای جهانی نفت دیده نمی شود. کابینه مستقر بر این باور بود که پس از چند ماه مقاومت، تسلیم انگلیس در برابر حاکمیت ایران قطعی است. این نظر درست بود و در واقع اقدام انگلستان متقاعد کردن آمریکا به حمله به دلیل تهدید یک بحران جدی نفتی در اقیانوس اطلس شمالی بود. اروپای ویران نیاز به بازسازی و مصرف انرژی داشت و در عین حال جرات خرید مستقیم نفت از ایران را نداشتند. انگلیس به اروپا و جهان مدعی شد که پیشنهادی معقول و قابل قبول به ایران ارایه کرده است. در واقع، اینطور نبود. بر اساس گزارش های منتشر شده از اسناد محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا، پیشنهادی برای پذیرش مطرح نشده است. ایران می خواست چرخه مخزن تا بازار نفت را در اختیار داشته باشد. او با ارایه خدمات شرکت نفت ایران و انگلیس مخالفتی نداشت. انگلیسی ها آمریکا را متقاعد کرده بودند که ایران اهل سازش نیست و برای فروپاشی بازار نفت باید دولت مستقر را از جاده کنار زد. در همین زمان آمریکایی ها دلیلی برای پذیرش نظر انگلیس علیه ایران در موضوع ملی شدن نفت در آمریکای جنوبی که مبتنی بر اندیشه های چپ بود، یافتند.
تغییر الگوی مصرف انرژی در شرایط تحریم نفتی ایران پس از نهضت ملی شدن
در شرایطی که انگلیس و کشورهای غربی خرید نفت و فرآورده های ایران را تحریم کردند، تولید نفت با نرخ پایین ادامه یافت و پالایشگاه آبادان نیز کار می کرد. دولت تلاش زیادی کرد تا پالایشگاه آبادان به حالت عادی کار کند، زیرا مهمترین استدلال انگلیس برای عدم پذیرش مدیریت و حاکمیت ایران بر صنعت نفت، ناتوانی در مدیریت پالایشگاه آبادان بود. در همان زمان دولت با نفت و فرآورده های نفتی فروخته نشده مواجه شد و مقادیری را به دریا ریخت. همزمان شرکت ملی نفت ایران مقداری فرآورده نفتی را برای مصرف به تهران و چند شهر دیگر ارسال کرد. در واقع تغییرات الگوی مصرف انرژی در ایران از همان دوره آغاز شد. پیش از آن زغال سنگ عمدتاً در کارخانجات و کارخانجات کشور استفاده می شد و خانواده ها نیز از سوخت منازل خود استفاده می کردند. در شرایط تحریم نفتی، رواج استفاده از نفت سفید در بخاری های خانگی بر ایران تحمیل شد. در مدت مذکور قیمت هر لیتر پنبه داخلی در ایران 10 ریال بوده است. قیمت جهانی نفت سفید جایگزین سوخت جت چندین برابر این قیمت است که نشان از غرامت سنگین و یارانه سوخت دارد.
ظرف یک دهه سوخت و زغال سنگ سنتی در اکثر شهرهای ایران منسوخ شد و استفاده از فرآورده های نفتی با یارانه های سنگین جایگزین شد. پس از آن با اتصال خطوط لوله، پالایشگاه های جدیدی در استان های مرکزی احداث شد. در واقع، تحویل فرآورده های نفتی ارزان به دولت، در جامعه و اقتصاد ایران، به گونه ای صورت گرفت که به یک حق و مطالبه عمومی تبدیل شد و سپس به محل تظاهرات و تجمعات اعتراضی علیه دولت تبدیل شد. همین روند در بخش صنعت گسترش یافت و ترکیب برنامه های هفت ساله و هفت ساله دوم عمرانی از سال 1327 بر اساس صنایع انرژی زا طراحی و راه اندازی شد. با گسترش ایده یارانه دادن به صنایع شیرخوار، با الگوبرداری از طرح های ساختمانی هند، صنایعی طراحی شدند که تا دهه ها بعد، نوپا و پر جنب و جوش باقی ماندند.
تحولات بین المللی نفت در دوران پس از کودتا در ایران
یکی از مهم ترین تحولات بین المللی، تشکیل کارتل غیررسمی و غیررسمی کارتل های بزرگ بین المللی موسوم به هفت خواهر بود. پنج شرکت نفتی آمریکایی و دو شرکت اروپایی عبارتند از: BP (شرکت نفت انگلیس و ایران سابق)، شل هلند، استاندارد اویل نیوجرسی (Exxan)، استاندارد اویل نیویورک (Mobil)، استاندارد اویل کالیفرنیا (شورون)، تکزاکو و نفت خلیج آنها مخفیانه در انگلستان ملاقات کردند و مناطق نفوذ و خطوط قرمز را برای خود طراحی کردند که بیش از دو دهه بر صنعت نفت جهان تسلط داشت. در واقع تاسیس سازمان اوپک در سال 1960 واکنشی بود که کشورهای تولیدکننده نفت در برابر طمع شرکت های بین المللی انجام دادند. یکی از چیزهایی که کارتل هفت خواهر می خواست تقسیم ذخایر نفتی بود. شرکت ها عمدا درصد ذخایر نفت را کمتر از برآوردهای واقعی نشان دادند تا بخش بزرگی از ذخایر را تصاحب کنند. این مشکل تا سال های اخیر برای شرکت های ملی نفت مشکل ساز بوده است. در سال های پس از پیروزی انقلاب، گزارش های موجود از میزان ذخایر واقعی نفت ایران متناقض بود.
تاکید بر این نکته ضروری است که آثار شرایط ملی شدن صنعتی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی محسوس بود. یکی از مواردی که باید به آن اشاره کنم لغو تمامی قراردادهای شرکت ملی نفتکش با شرکت های خارجی بود. بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب 1358، ایران کلیه قراردادهای بین المللی شرکت ملی نفت را باطل اعلام کرد که در نتیجه شرکت ملی نفت سال ها با پرونده های حقوقی در محاکم بین المللی مواجه بود. ایجاد وزارتخانه ای به نام وزارت نفت نیز بدون دلیل منطقی و تخصصی انجام شد.
پایان خبر نارنجی
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "روزی که نفت ملی شد/ چرا کودتای انگلیسی روی داد؟" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "روزی که نفت ملی شد/ چرا کودتای انگلیسی روی داد؟"، کلیک کنید.