خلاصه کتاب اگر سیرک دست من بود: کتاب پنجم مجموعه قصه های یک جورکی ( نویسنده زیوس )
اگر سیرک دست من بود از دکتر زیوس، پنجمین کتاب از مجموعه قصه های یک جورکی، داستان موریس مک گورک، پسربچه ای خلاق است که با تخیل بی نظیرش، یک زمین خالی را به عجیب ترین و باشکوه ترین سیرک دنیا تبدیل می کند. این کتاب، دعوتی شیرین به دنیای جادویی رویاپردازی و خلاقیت کودکانه است.
تا حالا به این فکر کرده اید که اگر همه چیز دست خودتان بود، دنیای اطرافتان را چطور تغییر می دادید؟ خب، دقیقاً همین حس و حال تو دل و ذهن موریس مک گورک کوچکِ قصه ماست. این کتاب یکی از اون آثاریه که دکتر زیوس، نویسنده زیوس، با قلم سحرآمیزش برای کودکان خلق کرده تا بهشون نشون بده قدرت خیال پردازی چقدر می تونه فوق العاده باشه. خلاصه کتاب اگر سیرک دست من بود فقط یک داستان ساده نیست؛ یه ماجراجویی تمام عیاره که ذهن کودکان و حتی بزرگ ترها رو به پرواز درمی آره و نشون می ده چطور می شه از هیچ، همه چیز ساخت.
مقدمه: ورود به دنیای جادویی دکتر زیوس و سیرک یک جورکی
کتاب اگر سیرک دست من بود، پنجمین جلد از مجموعه محبوب قصه های یک جورکی، همونطور که از اسمش پیداست، یه سفر هیجان انگیز به دنیاییه که توش قوانین واقعیت معنی ندارن و هر چیزی ممکنه. دکتر زیوس، استاد بی بدیل ادبیات کودک، این جا هم حسابی گل کاشته و یه اثر برجسته دیگه برای ترویج خلاقیت و آزاد گذاشتن ذهن بچه ها خلق کرده. اگه از اون دسته آدم هایی هستید که فکر می کنید تخیل حد و مرز نداره، پس این کتاب دقیقاً برای شماست.
داستانِ این کتاب، خیلی دوستانه و گرم، به ما یادآوری می کنه که چقدر مهمه به بچه ها فضا بدیم تا خودشون دنیای اطرافشون رو با خیال پردازی هاشون رنگی کنن. این فقط یک قصه از یه سیرک عجیب و غریب نیست؛ یه مانیفست برای همه رویاپردازهای کوچولو و بزرگ هست که بهمون می گه هیچ وقت نباید دست از رویاپردازی برداریم. با این کتاب می تونیم قدرت بی کران تخیل و رویاپردازی رو توی بچه هامون تقویت کنیم و بهشون یاد بدیم که یه زمین خالی هم می تونه بزرگ ترین سیرک دنیا بشه، اگه فقط یه ذره به مغزمون اجازه پرواز بدیم.
خلاصه داستان: سیرک مک گورکاس و شگفتی های بی حد و حصر
بریم سراغ اصل مطلب، یعنی خلاصه داستان اگر سیرک دست من بود. همه چی از یه نگاه ساده شروع می شه، اما همین نگاه ساده قراره یه دنیا ماجرا رو رقم بزنه. داستان ما با پسربچه ای به اسم موریس مک گورک شروع می شه، یه پسر بچه با ذهنی فعال و پر از ایده های نو و عجیب غریب. موریس مک گورک که شخصیت اصلی کتاب اگر سیرک دست من بود هست، حسابی به تخیلش پر و بال می ده و هر جایی رو به یه دنیای جدید تبدیل می کنه.
موریس مک گورک و کشف یک زمین خالی
موریس یه روز از روزها، درست پشت مغازه کهنه و قدیمی آقای اسنیلاک، یه زمین خالی و به قول معروف، بی آب و علف پیدا می کنه. زمین کهنه و بی روحیه، اما خب! برای ذهن خلاق موریس مک گورک این زمین بایر یه فرصت فوق العاده ست. اون به این زمین به چشم یه بوم نقاشی بزرگ نگاه می کنه که فقط منتظره تا با رنگ های تخیل، نقاشی بشه. این صحنه، آغاز یه ماجرای شیرینه که قرار نیست هیچ حد و مرزی بشناسه. موریس با دیدن اون زمین، جرقه ای تو ذهنش زده می شه و فکر می کنه: اگه این سیرک دست من بود، چی می شد؟
خلق سیرکی بی نظیر از هیچ
از همین جاست که ذهن موریس شروع به ساخت و ساز می کنه. اون زمین خالی و بی رمق، تو چشم بهم زدنی تبدیل می شه به بزرگترین، باشکوه ترین و عجیب ترین سیرک دنیا: سیرک مک گورکاس!. فکرشو بکنین، یه سیرک که همه ی موجوداتش خیالی ان، همه ی نمایش هاش عجیب و غریبن و هیجان انگیزترین چیزها توش اتفاق می افته. مثلاً، موریس موجوداتی مثل اسنومِ شکم طبلی رو خلق می کنه که با شکمش ساز می زنه، یا ویلی والو که تو دل ماجراجویی های سیرک مک گورکاس یه قهرمان می شه. خلاصه که هر گوشه از این سیرک خیالی، پر از شگفتی و اتفاقات بامزه ست که فقط از ذهن یک کودک باهوش و خلاق برمیاد. اهمیت تخیل در کتاب اگر سیرک دست من بود در همین بخش ها به اوج خودش می رسه.
آقای اسنیلاک، ستاره ی ناخواسته سیرک موریس
حالا می رسیم به یکی از بامزه ترین بخش های این داستان، یعنی نقش آقای اسنیلاک. آقای اسنیلاک کیه؟ همون مغازه دار بیچاره و بی خبری که پشت مغازه اش این اتفاقات عجیب تو ذهن موریس داره می افته. موریس مک گورک، بدون اینکه آقای اسنیلاک حتی روحش هم خبردار باشه، اون رو به ستاره اصلی سیرک خودش تبدیل می کنه! فکر کنین، یه آدم معمولی که تو دنیای واقعی مغازه داری می کنه، تو دنیای خیالی موریس باید چیکارا که نکنه! از کشتی گرفتن با موجودات عجیب و غریب مثل ویلی والو تا مبارزه با خرس های وحشتناک و اسکی کردن از کوه کاکتوس ها؛ همه ی اینها فقط بخشی از نقشه های موریس برای آقای اسنیلاکه. این قسمت از داستان حسابی خنده داره و نشون می ده چطور تخیل بچه ها می تونه حتی معمولی ترین آدم ها رو هم تو دل بزرگ ترین ماجراجویی ها قرار بده. آقای اسنیلاک با اینکه تو واقعیت نقش چندانی نداره، تو سیرک مک گورکاس تبدیل می شه به یه قهرمان تمام عیار و بامزه.
اوج گیری خیال و پایان داستان
داستان اگر سیرک دست من بود همینطور پیش می ره و تخیل موریس مک گورک بدون هیچ محدودیتی گسترش پیدا می کنه. انگار که هر چی موریس بیشتر به سیرکش فکر می کنه، اون سیرک بزرگ تر و پر و پیمون تر می شه. این بی حد و مرز بودن تخیل، پیام اصلی کتاب اگر سیرک دست من بود هست. در پایان داستان، موریس به دنیای واقعی خودش برمی گرده، اما ذهنش دیگه مثل قبل نیست. ذهنی که حالا سرشار از رویاها، ایده های نو و کلی ماجراجویی جدیده که خودش تو سیرک خیالی اش تجربه کرده. این کتاب به بچه ها و البته بزرگ ترها یادآوری می کنه که حتی اگه تو دنیای واقعی محدودیت هایی وجود داره، تو دنیای تخیل می شه هر چیزی رو ساخت و هر جور که دلت خواست، پرواز کرد.
شخصیت های اصلی و نقش آن ها در داستان
هر قصه خوبی، شخصیت های فراموش نشدنی خودش رو داره، و اگر سیرک دست من بود هم از این قاعده مستثنا نیست. شخصیت های کتاب اگر سیرک دست من بود، هر کدوم به نوعی نماینده ی بخشی از پیام اصلی دکتر زیوس هستن که حسابی به یاد موندنی می شن. بیایید یه نگاهی بندازیم به دو شخصیت اصلی این ماجرا.
موریس مک گورک (Morris McGurk): قهرمان تخیل
موریس مک گورک قلب و روح این داستانه. اون نه یه پسربچه خارق العاده با قدرت های ویژه فیزیکی، بلکه نماد واقعی خلاقیت، تخیل بی حد و مرز و توانایی شگفت انگیز کودکان در تبدیل واقعیت به رویاست. موریس با نگاهی متفاوت به یه زمین خالی، به ما نشون می ده که چطور می شه از دل معمولی ترین چیزها، یه دنیای جدید و هیجان انگیز ساخت. شخصیت موریس به ما می فهمونه که هر کدوم از ما، یه موریس کوچولو تو درونمون داریم که اگه بهش اجازه بدیم، می تونه کارهایی بکنه که از عهده هیچ کس دیگه ای برنمیاد. اون می تونه یه مغازه دار معمولی رو به ستاره یه سیرک غول آسا تبدیل کنه و کلی موجود عجیب غریب رو به دنیا بیاره. موریس، نماد اون انرژی بی وقفه ایه که بچه ها برای بازی، کشف و رویاپردازی دارن.
آقای اسنیلاک (Mr. Sneelock): ستاره ناخواسته
آقای اسنیلاک هم یکی دیگه از اون شخصیت هاییه که حسابی تو دل داستان می شینه. اون در واقع نمادی از دنیای عادی و بزرگسالانه است؛ یه مغازه دار بی خبر و خواب آلود که سرش به کار خودش گرمه. اما خب، تو دنیای خیالی موریس، اسنیلاک نقش های عجیب و غریبی پیدا می کنه که خودش هم ازشون بی خبره! اون به شکلی طنزآمیز، از یه آدم کاملاً معمولی به یه ستاره تمام عیار تو سیرک موریس تبدیل می شه. آقای اسنیلاک با اینکه نقشش تو داستان بیشتر کمدیه و ما رو می خندونه، اما در واقع نشون می ده که چطور تخیل کودکان می تونه مرزهای واقعیت رو بشکنه و حتی آدم های بی خبر رو هم تو دل ماجراهای خودش بکشونه. تعارض بین دنیای واقعی و دنیای خیالی، از طریق شخصیت اسنیلاک به بهترین شکل نشون داده می شه.
«دکتر زیوس با «اگر سیرک دست من بود» نه تنها کودکان را به خنده و هیجان وا می دارد، بلکه به آن ها یاد می دهد که با قدرت تخیل می توانند دنیایی فراتر از آنچه می بینند، خلق کنند.»
پیام ها و درس های اصلی کتاب اگر سیرک دست من بود
هر کدوم از کتاب های دکتر زیوس یه پیام قوی و دوست داشتنی برای کودکان و البته بزرگ ترها داره، و اگر سیرک دست من بود هم حسابی از این لحاظ پرباره. پیام اصلی کتاب اگر سیرک دست من بود، خیلی فراتر از یه داستان ساده از یه سیرکه. بیایید با هم ببینیم این کتاب چه درس های مهمی رو به ما یاد می ده.
قدرت بی نظیر و نامحدود تخیل
مهم ترین پیامی که این کتاب بهمون می ده، در مورد قدرت بی نظیر و نامحدود تخیله. دکتر زیوس بهمون نشون می ده که بچه ها، با تخیلشون، می تونن دنیایی جدید خلق کنن که هیچ محدودیت فیزیکی یا منطقی ای توش وجود نداره. موریس مک گورک یه زمین خالی رو می بینه و تو ذهنش، اون رو به بزرگترین و عجیب ترین سیرک دنیا تبدیل می کنه. این یعنی هر چیزی که تو ذهن بچه ها شکل می گیره، یه پتانسیل برای ساختن یه واقعیت جدید داره. این کتاب به کودکان یاد می ده که رویاپردازی، یه ابرقدرته که همیشه و همه جا همراهشونه و می تونن باهاش هر چیزی رو به وجود بیارن.
اهمیت خلاقیت و رویاپردازی در کودکان
یکی دیگه از پیام های مهم اگر سیرک دست من بود اینه که باید حسابی حواسمون به خلاقیت و رویاپردازی بچه ها باشه و این قابلیت رو توشون تقویت کنیم. تو دنیای امروز که همه چیز ماشینی شده و کلی سرگرمی آماده در دسترسه، بازی های تخیلی و رویاپردازی شاید کمتر از قبل به چشم بیان. اما دکتر زیوس با این کتاب، والدین و مربیان رو تشویق می کنه که به بچه ها اجازه بدن تا با خیالشون بازی کنن، داستان بگن و دنیای خودشون رو بسازن. این کار نه تنها به رشد ذهنی و عاطفی اون ها کمک می کنه، بلکه راه رو برای کشف استعدادها و توانایی های جدید هم باز می کنه. اگه به تخیل بچه ها بها بدیم، در واقع داریم آینده سازان خلاقی رو تربیت می کنیم.
شادی و طنز در مواجهه با واقعیت
دکتر زیوس همیشه تو آثارش یه رگه های قوی از طنز داره، و تو این کتاب هم حسابی ازش استفاده کرده. داستان با یه نگاه طنزآمیز، زندگی عادی و روزمره (مثل مغازه داری آقای اسنیلاک) رو از دریچه نگاه یک کودک نشون می ده. این سبک طنزآمیز نه تنها باعث می شه ما حسابی بخندیم، بلکه بهمون یادآوری می کنه که حتی تو دل واقعیت های کسل کننده هم می شه شادی پیدا کرد و با یه ذره تخیل، بهشون رنگ و بوی تازه ای بخشید. اینجوری، بچه ها یاد می گیرن که زندگی رو خیلی جدی نگیرن و همیشه یه راهی برای خنده و شادی پیدا کنن.
چرا این کتاب مهم است؟ نگاهی به سبک دکتر زیوس
دکتر زیوس فقط یه نویسنده کتاب کودک نبود، اون یه انقلابی بود تو دنیای ادبیات کودک. سبک خاص و منحصر به فردش، باعث شده که کتاب هاش بعد از دهه ها هنوز هم محبوب و پرطرفدار باشن. اگر سیرک دست من بود هم مثل بقیه آثارش، پر از ویژگی هایی هست که اون رو تبدیل به یه کتاب مهم و ماندگار می کنه. بیایید نگاهی بندازیم به دلایل اهمیت این کتاب.
زبان آهنگین، موزون و ریتمیک
یکی از شاخص ترین ویژگی های کتاب های دکتر زیوس، و البته اگر سیرک دست من بود، زبان آهنگین، موزون و ریتمیک اونه. کلمات و جملات تو این کتاب مثل یه شعر یا آهنگ، با یه ریتم خاص کنار هم چیده شدن. این ویژگی ها نه تنها باعث می شه داستان برای بچه ها خیلی جذاب تر و شنیدنی تر بشه، بلکه به بهبود مهارت های شنیداری و زبانی اون ها هم کمک می کنه. بچه ها با خوندن یا شنیدن این داستان، بدون اینکه خودشون بفهمن، کلی کلمات جدید یاد می گیرن و حتی می تونن خودشون هم با همین ریتم، داستان بسازن. این سبک نوشتاری باعث می شه داستان تو ذهن بچه ها حک بشه و هیچ وقت فراموشش نکنن. کتاب های ریتمیک دکتر زیوس برای کودکان همیشه یه انتخاب عالیه.
تصاویر خلاقانه، سورئال و رنگارنگ
اگه کتاب های دکتر زیوس رو دیده باشید، حتماً می دونید که تصاویرش چقدر خاص و غیرمعمولن. تصاویر خلاقانه، سورئال و رنگارنگ این کتاب، نقش مکمل رو برای متن بازی می کنن و بچه ها رو حسابی تو دنیای داستان غرق می کنن. این نقاشی های عجیب و بامزه، حس بصری بچه ها رو تحریک می کنه و کمک می کنه تا مفاهیم تخیلی داستان رو خیلی بهتر بفهمن. موجودات عجیب غریب، مناظر غیرمعمول و رنگ های شاد و زنده، همه با هم دست به دست هم می دن تا یه تجربه بصری منحصر به فرد برای خواننده خلق کنن. این تصاویر به بچه ها نشون می ده که تخیل می تونه هر چیزی رو به واقعیت تبدیل کنه، حتی اگه تو دنیای واقعی وجود نداشته باشه.
ترویج رویاپردازی و کشف
یکی از مهمترین کارهایی که دکتر زیوس تو این کتاب انجام می ده، ترویج رویاپردازی و کشف تو بچه هاست. اون کودکان رو به فراتر از واقعیت می بره و بهشون نشون می ده که می تونن هر چیزی رو تصور کنن و از این طریق، دنیای خودشون رو بسازن. این کتاب یه جورایی یه چراغ سبزه برای بچه ها که اجازه دارن هر چقدر دلشون می خواد خیال پردازی کنن و از مرزهای واقعیت فراتر برن. دکتر زیوس با این داستان به بچه ها می گه که نترسن از اینکه چیزهای جدید رو تو ذهنشون امتحان کنن و هر چیزی رو که دلشون می خواد، تصور کنن. داستان تخیلی کودکان مثل این کتاب، برای پرورش ذهن های کاوشگر و خلاق، خیلی خیلی لازمه.
جایگاه کتاب در مجموعه قصه های یک جورکی و سایر آثار دکتر زیوس
دکتر زیوس اسمش با ادبیات کودک گره خورده و آثارش بخش جدایی ناپذیری از خاطرات کودکی میلیون ها نفر تو سراسر دنیاست. اگر سیرک دست من بود هم یکی از اون گوهرهاییه که تو دل مجموعه ارزشمند قصه های یک جورکی می درخشه و نشون می ده که چقدر این نویسنده زیوس تو کارش استاده.
اگر سیرک دست من بود به عنوان جلد پنجم
همونطور که گفتیم، اگر سیرک دست من بود جلد پنجم مجموعه قصه های یک جورکی محسوب می شه. این مجموعه، مثل یه نخ تسبیح، همه ی آثار دکتر زیوس رو به هم وصل می کنه و یه جهان بینی مشترک رو به خواننده ارائه می ده: جهان بینی ای که توش تخیل و خلاقیت حرف اول رو می زنه. هر جلد از این مجموعه، داستانی مستقل داره، اما همه شون یه پیام اصلی رو دنبال می کنن: دنیا رو با چشم های باز ببینیم و نترسیم از اینکه رویاپردازی کنیم. اگه این کتاب رو خوندید و حسابی باهاش حال کردید، می تونید سراغ سایر عناوین محبوب این مجموعه مثل هورتون صدای هو می شنود یا کلاه گربه ای (البته این مورد جزو این مجموعه نیست ولی از کارهای معروفشه) هم برید و ازشون لذت ببرید. انتشارات افق هم که زحمت ترجمه و نشر این آثار رو کشیده، حسابی کارش درسته.
این کتاب با ترجمه ی روان و جذاب رضی هیرمندی، حس و حال اصلی دکتر زیوس رو به خوبی به مخاطب فارسی زبان منتقل می کنه و می شه باهاش ارتباط خوبی گرفت. مجموعه قصه های یک جورکی جلد پنجم، دقیقاً همون چیزیه که برای ادامه این سفر تخیلی لازم داریم.
تأثیر جهانی دکتر زیوس و جوایز او
راستش رو بخواین، دکتر زیوس فقط یه نویسنده معمولی نبوده، اون یه پدیده بوده! محبوبیت جهانی آثارش، گواه این حرفه. کتاب هاش به ده ها زبان زنده دنیا ترجمه شدن و میلیون ها نسخه ازشون به فروش رفته. داستان های دکتر زیوس، فراتر از مرزها و فرهنگ ها، تونستن تو دل بچه ها و بزرگ ترها جا باز کنن. حتی جوایز معتبری هم مثل اسکار و دیپلم افتخار پولیتسر رو هم به خاطر یک عمر تلاش برای آموزش و شادی آفرینی برای بچه ها، پدرها و مادرها دریافت کرده. این همه موفقیت نشون می ده که آثار دکتر زیوس، فقط برای سرگرمی نیستن؛ اونا یه نقش مهم تو پرورش خلاقیت، همدلی و نگاه متفاوت به دنیا تو بچه ها دارن. پس اگه بخوایم بگیم نویسنده زیوس چقدر بزرگه، کمه. اون یه اسطوره ست تو ادبیات کودک.
سوالات متداول
خلاصه کتاب اگر سیرک دست من بود چیست؟
خلاصه کتاب اگر سیرک دست من بود درباره پسربچه ای به نام موریس مک گورک است که با تخیل قوی خود، یک زمین خالی را پشت مغازه آقای اسنیلاک به سیرک مک گورکاس تبدیل می کند. او موجودات و نمایش های خیالی مختلفی را خلق کرده و آقای اسنیلاک را به ستاره ناخواسته این سیرک تبدیل می کند. این داستان بر اهمیت بی حد و حصر تخیل و خلاقیت در کودکان تأکید دارد.
شخصیت اصلی کتاب اگر سیرک دست من بود کیست و چه ویژگی هایی دارد؟
شخصیت اصلی کتاب اگر سیرک دست من بود، موریس مک گورک است. او پسربچه ای با تخیل بی حد و مرز و ذهنی پر از ایده های خلاقانه است. موریس نماد توانایی کودکان در رویاپردازی و تبدیل دنیای واقعی به فضایی پر از ماجراجویی و شگفتی است.
پیام اصلی داستان اگر سیرک دست من بود چیست؟
پیام اصلی داستان بر قدرت نامحدود تخیل و اهمیت پرورش خلاقیت در کودکان تأکید دارد. این کتاب به خوانندگان می آموزد که با قوه تخیل خود می توانند دنیایی جدید خلق کنند و در هر شرایطی شادی و هیجان را بیابند.
این کتاب برای چه گروه سنی مناسب است؟
کتاب اگر سیرک دست من بود معمولاً برای کودکان 5 تا 8 سال مناسب است، اما به دلیل پیام های عمیق و جذابیت بصری و زبانی، برای والدین، مربیان و تمام علاقه مندان به ادبیات کودک و آثار دکتر زیوس در هر سنی نیز می تواند لذت بخش و مفید باشد.
آیا کتاب اگر سیرک دست من بود بخشی از یک مجموعه است؟
بله، کتاب اگر سیرک دست من بود پنجمین جلد از مجموعه قصه های یک جورکی اثر دکتر زیوس است که همگی با محوریت ترویج تخیل و خلاقیت نوشته شده اند.
نویسنده کتاب اگر سیرک دست من بود کیست؟
نویسنده کتاب اگر سیرک دست من بود، دکتر زیوس (Dr. Seuss)، یکی از مشهورترین و محبوب ترین نویسندگان و تصویرگران کتاب های کودک در جهان است.
نتیجه گیری: دعوت به رویاپردازی با دکتر زیوس
خب، رسیدیم به آخر این سفر هیجان انگیز تو دنیای اگر سیرک دست من بود. اگه بخوام همه حرفامو تو یه جمله خلاصه کنم، باید بگم این کتاب یه دعوت نامه گرم و دوستانه است برای اینکه دست از رویاپردازی برنداریم. دکتر زیوس با این داستان، بهمون نشون می ده که چقدر مهمه به بچه ها اجازه بدیم تا با تخیلشون بازی کنن، دنیا رو از زاویه های جدید ببینن و از محدودیت های واقعیت فراتر برن.
این کتاب نه فقط یه خلاصه داستان اگر سیرک دست من بود، بلکه یه منبع الهامه برای همه اونایی که باور دارن خلاقیت و تخیل، قوی ترین ابزارهای ما برای ساختن یه دنیای بهتر و شادترن. پس اگه تا حالا فرصت نکردید این کتاب رو بخونید، حتماً یه سری بهش بزنید. شک نکنید که هم خودتون و هم بچه هاتون، حسابی با موریس مک گورک و سیرک عجیب و غریبش حال می کنید و از ته دل می خندید. دیگه وقتشه که ما هم مثل موریس، چشامونو ببندیم و اجازه بدیم ذهن تخیل گرمون پرواز کنه و سیرک خودمون رو بسازیم! با مطالعه سایر آثار دکتر زیوس هم می تونید این تجربه شیرین رو ادامه بدید. یادتون باشه، همیشه جا برای یه ذره بیشتر رویاپردازی هست!
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب اگر سیرک دست من بود | قصه های یک جورکی اثر زیوس" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب اگر سیرک دست من بود | قصه های یک جورکی اثر زیوس"، کلیک کنید.



